|
یکی بود یکی نبود خبرنگاران افتخاری
| ||||||||||||||||
|
لینک دوستان
|
سلام همه خبرنگاران گل گلاب با اجازه دوستان یه صفحه فیسنما ایجاد کردم که به نظر من واقعا عالیه حتما سربزنیدا.
اینم آدرسش
بعد از عضویت داخل سایت وارد این لینک بشید.
و پروفایل منو باز کنید در گزینه -دنبال کردن- رو بزنید تا من بتونم شما رو به گروه ادد کنم. خیلی خیلی متشکرم. ضرر نداره ها.
[ سه شنبه 24 اسفند 1391برچسب:تولد خانم فراهانی, ] [ 1:6 ] [ سعیده انتظاری ]
روی لینک پایین صفحه کلیک کنید، سپس کنار تصویر
سفره هفت سین را هم کلیک نمائید ، لوازم سفره وعلت وجود آنها را مشاهده خواهید نمود
.نوروزتان پیشاپیش فرخنده باد
با احترام
زندگی “باغی”است؛ که باعشق “باقی” است. سلام سلام ب افتاب بهاری ; سلام ب شکوفه های گل; رایحه دلپذیر چمنهایی ک تازه سرازدل خاک بیرون اورده اند; سلام ب بوی خوب خاک باغچه ها; سلام ب عطر تند عید ک از هر کوچه وخیابان ک میگذریم ذهن تورا ارامش میدهد ;سلام ب لباسهای نو; ماهیهای قرمز رقصان.........خداحافظ سرمای زمستان; خداحافظ برفهای همیشه با تاخیر ;خداحافظ ادم های برفی ک کسی از دل کوچکتان خبر ندارد شاید همیشه در حسرت دیدن بهارو سال نوباشید کسی چ میداند شاید شماهم لباس نو میخواهید. خداحافظ بارانهای وقت وبی وقت زمستان ک همیشه شادی وارامش را از دل پاک اسمان ب دل هزار رنگ زمین پیوند میزنید ........................دوستان عزیزم این روزهای اخرسال همه تو فکر بهار هستن وشاید یادشون میره از سالی ک توش هستن تشکر کنن ک خیلی از روزهای شاد رو واسشون رقم زده مثل ما که برامون ی دوستی گروهی; ی سفر ب یاد موندنی ; خاطراتی لبریز از عشق هدیه داد و حالا هم داره میره"متشکرم نودویک"...................خبرنگاران عزیز ودست اندر کاران برنامه روز از نو و یکی بود یکی نبود ارزو میکنم روزهای پایانی سال رو با حالی خوش ;عطری بهاری وارامشی دلپذیرپشت سر بگذارین وقدر همین لحظه ها ی ناب رو بدونین و پیوند بزنین با طراوت ونوشدن بهاری. امیدوارم هفتسین زندگیتون همیشه پراز سین سعادت باشه امیدوارم اتش چهارشنبه سوری زردی تنتون رو بگیره در عوض سرخی هدیه کنه وبسوزونه تمام بدیهاروامیدوارم کوزه ای که میشکنید غم وغصه هاتون هم بشکنه...................اما شایدهم خیلی ها عزیزشون رو ک سال گذشته تو جمع گرم خونواده بودن امسال از دست داده باشن امیدوارم انها هم قرین رحمت الهی باشن و جای خالیشون همیشه سبز باشه باذکر یک صلوات دعاشون میکنیم.......................................... با ارزوی لحظه لحظه لبخند برای هم ;عطر خوش واپسین روزهای اسفند گوارای وجودتان
[ دو شنبه 20 اسفند 1391برچسب:جملات زیبا, ] [ 23:54 ] [ روح اله لکزایی ]
سلام بچه ها دلم برای همتون تنگ شده کسانیکه میخواهند به یاد خاطرات همایش بیفتند توی گوگل سرچ کنند (ویدیوهای غلام رضایی)تو آپارات گذاشتم میتونید دانلود کنید بقیه اش رو هم بعدا میذارم به امید دیدار
دوستان سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
خانه ي دوست کجاست؟ سهراب سپهري
دوستان هر جایی که هستید موفق و سر بلند باشید و یادتون آوردم که یادتون نره به یادتونم [ پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:دوست, ] [ 11:9 ] [ روح اله لکزایی ]
عاشقش بودم عاشقم نبود
وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن؛ یکی بود یکی نبود! یکی بود یکی نبود. این داستان زندگی ماست. همیشه همین بوده. یکی بود یکی نبود ... برایم مبهم است که چرا در اذهان شرقی مان "با هم بودن و با هم ساختن" نمی گنجد؟ و برای بودن یکی، باید دیگری نباشد. هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که یکی بود، دیگری هم بود ... همه با هم بودند. و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم. از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست. انگار که هیچ کس نمیداند، جز ما. و هیچ کس نمی فهمد جز ما. و خلاصه کلام اینکه : آنکس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن. و متاسفانه این هنری است که آن را خوب آموخته ایم. هنر "بودن یکی و نبودن دیگری" !!!
امروز رفتم سراغ خانه تکانی برای شب عید.
از هر کجا خواستم شروع کنم دیدم خیلی شلوغ ودر بر همه ... گفتم بهتره اول برم سراغ دلم ، کوچک است وجمع وجور ... سریع تموم میشه . رفتم سراغ پنجره های دلم ... دلم چند تا پنجره داره: یکی پنجره که رو به حقیقت باز میشه . یکی که برای دیدن احساسات دیگرانه . یکی هم که پشتش یک عالمه دلهای شکسته است که باید از درون دل براشون مر همی بفرستم ... یکی هم که رو به دستان نیازمند باز میشه . ویکی ..... کنار هر کدام از پنجره ها که رفتم دیدم کلی غبار روشون نشسته ... انگار سا لیان سال است که اونا رو کسی تمیز نکرده . شاید به خاطر همین غبار های غفلت وبی توجهی بوده که خیلی وقتها حقایق اطرافم را ندیدم ... احساسات پاک دیگران را حس نکرده و لگد کوبشان کردم . به جای مر هم برقلب های شکسته نمک بر زخم هاشان بودم . دستان نیازمند به مهر و محبتم را ندیده و تضر عشان را به ریشخند گرفتم ... خدایا ! چه اوضاع داغونی دارد این پنجره های دلم ... به کف پوش قلبم نگاهی انداختم ... سرتا سر ان را غبار کینه وناملایمات گرفته . یک کدورت ساده ...یک سوء تفاهم جز یی ... در همان روز ها که مهمان دلم شدند ، از قلب کوچکم پاکشان نکردم حالا همه ی دلم را گرفتند ... شنیده بودم که قلب پاک وشفاف است ... ولی این همه دود ... چرا فضای درونم را این همه دود گرفته ؟ انگار این دودها از آتش گناهان است .... غیبت ودروغی که شده اب خوردن برام ، چی آورده برسر قلبم .... با تمام وجود وبی صدا داد زدم ... فریاد زدم ... خدایا ! من چه کار کردم با دل خودم !!! دل به این کوچکی ، اما این همه آشفتگی ... این همه در بر هم بودن وسیاهی ! ! ! از کجا شروع کنم ... چه طور تمیزش کنم . پنجره هاشو باز کردم تا غبار ودود از ان بیرون برند ... نیاز به یک شوینده دارم ، شوینده ی قوی .... دستمالی می خوام که بتونه این همه غبار ودود را در خودش محو کنه . نیاز به سفید کننده ای دارم که جلا ودر خشش قلبم را بهم بر گردونه ... زلالتر از اشک دیده برای پاک کردن غبار های قلبم ندیدم . توبه کردن وعذر خواهی از خداوند ... سفید کننده ای که اگر از نوع خالصش باشه ، شاید بتونه جلا ودرخشش قلبم را بهم بر گردونه .... مقدس دونستن احساسات دیگران ومرهم بودن بر زخم درد مندان ولو به یک لبخند مهربانی .... شاید بتونه به ثبات قلبم کمک کنه واون رو از آشفتگی در بیاره ... خدایا بیش از خونه وزندگیم .... خودم وقلبم نیاز به خونه تکونی داریم ... کمکم کن در این روز های پایانی سال بتونم به قلبم سر وسامونی بدم . غبار هاشو با اشک دیده پاک کنم ... جِرم هاشو با توبه ی خالص بزدایم ... یه کم مرتبش کنم ، تا لایق حضور نور تو در درونش بشود و با نور تو سیاهی ها را از ان دور کنم ... خدایا ! می دونم جز نگاه رحمت تو نمی تونه آرامش وزلالی را به قلبم بر گرداند . کمکم کن با تمام وجود ، خطاهای گذشته را جبران کنم ... تا لایق بارش رحمت غفران تو در این ایام پایان سال ... وبعد از ان برای همیشه باشم .. کمکم کن ...
[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:ابوالفضل کمال, ] [ 17:23 ] [ ماشاالله کمال ]
[ دو شنبه 14 اسفند 1391برچسب:همایش, ] [ 17:14 ] [ ماشاالله کمال ]
چه تو قصه چه حقیقت ، یکی بود یکی نبود این جدایی های مبهم کار دنیای حسود بود آخر حکایت عشق ، نرسید کلاغ به خونه شده این پایان کهنه واسه دنیا یه بهونه
یکی بود یکی نبود هر کسی دنبال کاری بود یکی عشق پیدا می کرد یکی جون فدا می کرد یکی خدا خدا می کرد یکی منجیشو صدا می کرد یکی شب رو زنده داشت یکی روز رو زمینش دونه می کاشت یکی دنبال بهونه بود یکی پول می خواست دنبال خونه بود یکی دلش می خواست گریه کنه یکی رو می خواست که عقده هاشو وا کنه یکی رو لباش یه خنده داشت توسرش هزارتا نقشه داشت یکی از این یکیا من بودم و آرزوی دوباره دیدنتون که بگم مخلصم و دوست و رفیق و نوکرتون پس یکی بود یکی نبود دوست دارم که ببینم شما رو زود
راه بندان سنگینی است در تونل حنجره ام... واژه ها گم شده اند سلام به همه دوستان خبرنگارم. دیدم حالا که این سایت و راه اندازی کردیم حیفه که شعری از انتظارمان از آقا امام زمان نگوییم تقدیم به همه منتظران: جمعه ای هم آمد اما او نبود
جمعه ای دیگر صبوری میکنم ترسم از این است نبینم روی او انتظارم را مروری میکنم من به امیدی که بینم روی او صبح جمعه عشق معنا میکنم در غروب پر غمش در این دلم ناله امن یجیبا می کنم [ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:شعر انتظار, ] [ 11:54 ] [ سعیده انتظاری ]
یکی بود، یکی نبود نمی دونم کدوم یکی بود، کدوم یکی نبود ! ولی مسلمه وقتی این یکی بود، اون یکی نبود یا وقتی اون یکی بود، این یکی نبود راستی کی بود ، کی نبود! یا کی نبود، کی بود ؟ ولی مسلمه هر چی هست، هر کی هر کی نبود! چون یکی بود، یکی نبود شما می دونید کی به کی بود !؟
[ پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:شعر یکی بود یکی نبود, ] [ 10:55 ] [ روح اله لکزایی ]
یکی بود یکی نبود.... یکی اینجا بود ....یکی آنجا بود.... یکی همه جا بود همه چیز در یکی بود و یکی در همه چیز... یکی...یکی...یکی.... اما یک روز یکی از یکی ها.یکی را دید و اورا نشناخت! پس یکی دیگرش خواند و از آن روز بود که یکی با یکی .یکی نشد. دو تا شد و دوتا چهار تا وچها ر تا چهل تا واینطور شد که یک. یکدیگر شد!!! به امید دیدار یکدیگر
[ چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:خبر نگار افتخاری, ] [ 21:9 ] [ غلام رضایی ]
سلام به خبرنگاران افتخاری که تا قبل از همایش از یکدیگر بی خبر بودند و پس از همایش ازدوستی های جدید با خبر شدند.خدا کند که از آن "یکی" که ما را از نبودن ها در در چنین جمعی رهانید و مفتخر به بودن ها نمود غافل نباشیم . آن "یکی " همان صاحب بودن ونبودن است وصاحب اصل خبر . از دوستانی که با ایجاد فضای مجازی، پنجره ای برای ارتباط با یکدیگر را گشودند تا فاصله را به حداقل برسانند صمیمانه متشکرم. با سپاس سلیمانی سلااااااااام خبرنگاران عزیز دلم برای همتون تنگ شده انشالله دوباره همدیگرو ببینیم دوستان عزیز لطفا وقتی عکس میزارین اندازه شو درست کنین
در اینجا براتون یه کلیپی از مناطق زیبای استان گلستان برای دانلود گذاشتم البته بگم که مناطق زیبا زیاد داره این کلیپ بخشی از طبیعت استان گلستان هستش
لینک دانلود
[ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:خبرنگار افتخاری, ] [ 18:34 ] [ روح اله لکزایی ]
[ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:نویسنده حامد آزادگان, ] [ 13:56 ] [ ]
|
درباره وبلاگ  به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب
<-PollItems->
Alternative content دریافت همین آهنگ | ||||||||||||||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||||||||||||||||
تبادل
لینک هوشمند
%20%5B640x480%5D.JPG)
%20%5B640x480%5D.jpg)
%20%5B640x480%5D.jpg)
%20%5B640x480%5D.jpg)
%20%5B640x480%5D.JPG)
%20%5B640x480%5D.jpg)
%20%5B640x480%5D.JPG)
%20%5B640x480%5D.JPG)
%20%5B640x480%5D.JPG)
%20%5B640x480%5D.JPG)
%20%5B640x480%5D.JPG)
%20%5B640x480%5D.JPG)
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: